Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-03@15:43:46 GMT

شاعری که وطن را بیشتر از جانش دوست داشت

تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۸۶۸۱۳

شاعری که وطن را بیشتر از جانش دوست داشت

‍‍‍‍‍‍

خبرگزاری فارس_مراغه؛ کتایون حمیدی: ‎ساغلیغیمدا منی یاد ائت اخـــــــوی/ من اولندن سورا جئرما یَخَـــــوی

ساغلیغیمدا منی دیندیر دیلیلــــن/گلمه ترحیمیمه تاج و گولیلــــن

ساغلیغیمدا الیوی چک باشیمـــا/یاخما بورنون زئلئغن باش داشیمـــا

تا وارام اوزمه الیمدن، الیـــوی/ نه قرا گی؛ نه اوزاد سقلیـــوی

اینها اشعار میرزا حسین کریمی مراغه‌ای است همان میرزای معروفی که ادیب بود، طناز بود، شاعر بود و در یک کلمه افتخار آذربایجان و ایران.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

‎ او خالق رنگارنگ بود، رنگارنگی که در هر ورقش حرف تازه‌ای است نه برای نسل گذشته بلکه برای نسل فعلی و آتی؛ میرزای ما دغدغه‌مند بود و هر دغدغه‌ی جامعه را با لسان طنز بیان می‌کرد. او پُر از حرف بود و فقط یک گوش می‌خواست تا بنشیند پای حرفایش و از خنده روده‌بر شود؛ میرزا حسین یک موضوع تراژدی را جوری تبدیل به کمدی می‌کرد که به جای اشک غصه، اشک‌شادی در چشمان مخاطبش می‌آورد. 

‎ امروز نامی در تاریخ ثبت شد؛ به راستس زندگی، شعر بلندی است که گاهی شاعر واژگان را پی ترتیب قوافی به هم می‌ریزد یا به تدبیر معانی به هم می‌چیند، برای تشییع پیکرش راهی مراغه می‌شوم در مسیر به ویس مصاحبه‌هایش در این چند سال خبرنگاری‌ام گوش می‌دهم؛ صدای آن خنده از ته دلش را که می‌گوید کار رسانه‌ها هم عین شاعرهاست، ما با هنر شعر و شما با هنر اصل نگاری؛ حرفمان را می‌زنیم، بزرگ و کوچکش می‌کنیم؛ مدام صدایش را جلو و عقب می‌کنم، آن قدر که این پیرمرد خوشرویِ شاعر، شیرین بود، چقدر بهش نمی‌آمد که روی تخت بیمارستان خوابیده باشد، چقدر این صحنه‌ها از او دور بود. آخر میرزا حسین کریمی مراغه‌ای شاعری  بود که همه او را با شعرهایش طنزش، اجتماعی‌اش و مدح‌هایش در وصف ائمه اطهار می‌شناسند. همان شاعری که با شعرهایش لبخند بر لب رهبرمان می‌آورد و ماشاالله و باریک الله را از ایشان می‌گرفت. او دیر نیست ولی نامش در تاریخ همچون سعدی و مولانا و فردوسی بر زبان نسل‌های آتی خواهد بود و تا ابد کریمی مراغه‌ای جزو ستارگان آذربایجان خواهد درخشید.

شهر مراغه از همان ورودی شهر سیاه‌پوش است و عزایش را نشان داده است. می‌گویند میرزا را از خانه دنیوی خود به خانه ابدی‌اش رهسپار خواهند کرد. 

هنوز دقایقی مانده به لحظه دعوت عمومی اما همه آمده‌اند، این‌بار برای میرزا. 

یکی اشک می‌ریزد، یکی شعرهای استاد را بلند بلند می‌خواند و یکی هاج و واج نگاه می‌کند.

 

 

همه جا پر از بنر و عکس‌هاس استاد است، کودکان عکس‌های استاد را در دست گرفته‌اند و جوانان یا حسین گویان تابوت دور تا دور گل استاد را بلند می‌کنند.

پیکر استاد در دستان همسایگان و‌ همشهریان روی ماشین گذاشته می‌شود و مردم دور تا دور ماشین حلقه می‌زنند. قرار است مسیر خانه تا مقبره اوحدی مسیر تشییع باشد. سرمای هوای بهمن هم گویا غصه دارد. 

با شعر و مدح‌های خودش آن مسیر یک کیلومتری را می‌رویم. جوانان طبل می‌زنند، زنان و مردان شعرهای استاد را نجوا می‌کنند. 

در میدان اوحدی می‌ایستیم تا نماز به امامت امام جمعه مراغه خوانده می‌شود. دوباره مردم با حسین گویان به سمت مقبره اوحدی حرکت می‌کنند. 

میرزا امروز میهمانانی از اقصی نقاط کشور و کشورهای همسایه هم داشت. همه برای میرزا آمده بودند. پیکر میرزا حسین کریمی مراغه‌ای در انبوه جمعیت به مقبره اوحدی رسید. شعرهایش بلندتر زمزمه می‌شود و استاد در میان آن عاشقان در خانه ابدی خود قرار می‌گیرد. 

عابدین خرم استاندار آذربایجان‌شرقی در حاشیه این مراسم می‌گوید: استاد شاعری  بود که جهان اسلام او را می‌شناسد و باید شاعران جوان از او تاسی کنند. 

او ادامه می‌دهد: چند هفته پیش به اتفاق نماینده ولی فقیه در استان به ملاقات میرزا رفتیم که در بیمارستان بستری بود، استاد دو مطلب گفت که یکی این بود که من عین یک پرنده‌ای هستم  که می‌خواهد کوچ کند و مطلب دوم هم این بود که استاد می‌گفت من اهل بیمارستان ماندن نیستم و من را بین مردم ببرید.

‎میرزا حسین مراغه‌ای رنگارنگ در ۹۱ سالگی  به علت کهولت سن ‎درگذشت اما نامش، یادش و آثارش تا ابد در تاریخ و ذهن بر جای ماند. هر وقت با او مصاحبه کردم و گفتم میرزا دوست داری نسل‌های آتی تو را چجوری یاد کنند با لبخند همیشگی‌اش می‌گفت: بگن: بیر خوش دانشان مرت ایلین مسخره بازدی؛ اما من مطمئنم اینجا هم او شوخی می‌کرد؛ یادم است یک بار در جمعی گفت اگر روزی اشعارم را ورق زدید و یا خاطرم در گوشه‌ای از ذهنتان آمد بگویید مردی بود که وطنش را بیشتر از جانش دوست داشت. 

 

 


پایان پیام/۶۰۰۲۷

منبع: فارس

کلیدواژه: تبریز میرزا حسین کریمی مراغه ای شاعر طنر مراغه شعر ترکی ادبیات ترکی سعدی مولانا فردوسی کریمی مراغه ای میرزا حسین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۸۶۸۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هنرمندی که حاضر است برای دفاع از ایران و مردم جانش را فدا کند

موزه سینما در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز ستار اورکی (آهنگساز فیلم‌های سینمایی) بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی موزه سینما، ستار اورکی آهنگساز سینمای ایران گفت: من در پانزدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۸ در شهر اهواز متولد شدم و اصالتا بختیاری هستم. فعالیت در حوزه موسیقی را از تیرماه سال ۱۳۵۷ آغاز کردم و در خانواده ما هیچکس اهل موسیقی نبود اما در دوران کودکی، سازی به نام «ملودیکا» به دستم رسید و همین موضوع باعث شد به موسیقی بسیار علاقه‌مند شوم و آن را دنبال کنم.

او با بیان اینکه فکر نمی‌کرده روزی آهنگساز شود و این حرفه به شغل اصلی اش تبدیل شود، افزود: در دوران هشت سال جنگ تحمیلی، پدرم اصرار داشت که در خوزستان بمانیم. او عقیده داشت جوانانی از سراسر کشور برای دفاع به این منطقه آمده بودند و درست نبود که ما خاک خود را رها کنیم. به همین دلیل ما از اولین روز تا آخرین روز جنگ در اهواز حضور داشتیم. زمانی که جنگ آغاز شد من ۱۱ ساله بودم و در پایان جنگ ۱۹ سال داشتم. در آن زمان نمی‌توانستم نسبت به جنگ بی‌تفاوت باشم و به همین دلیل گروهی را تشکیل داده بودیم که دائما در پشت خط نبرد حاضر شده و مجروحان جنگی را یاری می‌کردیم.

آهنگساز فیلم «خائن کشی» ادامه داد: در آن مقطع مادرم به دلیل سن کم من، مخالف حضورم در میدان جنگ بود، اما من نمی‌توانستم نسبت به خاک و مردم کشورم بی‌تفاوت باشم. در اهواز فیلم «فرار به سوی پیروزی» که اثر زیبایی بود و موسیقی شاهکاری داشت به اکران درآمد. هنوز هم لحظه به لحظه موسیقی آن را در ذهن دارم. من بیش از ۴۰ دفعه برای تماشای این اثر به سینما رفتم تا بتوانم موسیقی آن را گوش کنم. آن زمان امکانات بسیار محدود بود و برای تهیه برگه نت مجبور بودم مسافت اهواز تا تهران را طی کنم.

تجربه همکاری اورکی با مسعود کیمیایی 

وی با بیان اینکه همواره ترکیب تصویر و موسیقی برای او بسیار مهم بوده است، افزود: زمانی که فیلم‌های مسعود کیمیایی را می‌دیدم، صدای تلویزیون را می‌بستم و با توجه به حال و هوای آثار او، خودم برای آن موسیقی می‌ساختم. از همان ابتدا علاقه داشتم تا در زمینه موسیقی فیلم فعالیت کنم. بعدها که به تهران مهاجرت کردم، نوع نگاه و تفکر من نسبت به موسیقی تغییر کرد چراکه مجبور بودم خود را با تصاویری که به دستم می‌رسید تنظیم کنم و هر آنچه تصویر از من می‌خواست را ارائه دهم. زمانی که به تهران آمدم دوست داشتم مسعود کیمیایی اولین کارگردانی باشد که با او همکاری کنم. از نظر من او تنها کارگردانی است که همچنان برای موسیقی فیلم اهمیت بسیار زیادی قائل است و موسیقی بخشی از دکوپاژ فیلم‌های کیمیایی را تشکیل می‌دهد. او زمانی که فیلمنامه‌ای را می‌نویسد، در آن بر نقش موسیقی در سکانس‌بندی‌ها تاکید می‌کند. شناخت کیمیایی از موسیقی بسیار استادانه است و در گفت‌وگوهایی که انجام می‌دهیم، او را در قامت یک آهنگساز بزرگ می‌بینم.

اورکی خاطرنشان کرد: یادم می‌آید من و زنده‌یاد بابک بیات همراه یکدیگر در شمال کشور بودیم که از دفتر آقای کیمیایی با او تماسی گرفته شد. بیات به من گفت که قرار است موسیقی فیلم «سربازهای جمعه» را به صورت مشترک همراه هم بسازیم. از این اتفاق بسیار خوشحال بودم اما متاسفانه به سرانجام نرسید. تا اینکه سال‌ها بعد جواد طوسی منتقد مطرح سینما با من تماس گرفت و گفت آقای کیمیایی می‌خواهند شما را ببینند. جواد طوسی مستندی به نام «قهرمان آخر» را درباره کیمیایی ساخته بود که موسیقی آن فیلم را من کار کرده بودم و زمانی که کیمیایی آن قطعات را شنید، برای فیلم خود از من دعوت کرد. این همکاری خوشبختانه تا آخرین اثر ایشان در حال حاضر یعنی «خائن کشی» ادامه پیدا کرده است و در طول این مدت بسیار از او آموخته‌ام. من معتقدم برای یک آهنگساز حرفه‌ای، مسعود کیمیایی بهترین گزینه برای همکاری خواهد بود.

سکوت در فیلم موسیقی است

اورکی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: از نگاه من موسیقی تنها چیزی نیست که با ساز نواخته می‌شود و جنبه آوازی دارد. من معتقدم حتی سکوت‌ها در فیلم، موسیقی به شمار می‌رود. همچنین فعالیت‌های صدابردار در سر صحنه و پس از او صداگذار و همینطور دیالوگ‌های بازیگران، بخشی از موسیقی یک فیلم را تشکیل می‌دهد. اگر یک تصویر فاقد موسیقی باشد، قدرت اثر گذاری کمتری خواهد داشت.

وی همچنین ادامه داد: انسان بدون موسیقی زنده نخواهند ماند، چراکه موسیقی در حکم غذای روح انسان است. برای دفاع از خاک و مردم کشورم حاضرم جان خود را فدا کنم. امیدوارم بتوانم برای جامعه فردی خدمت‌گزار باشم زیرا هر چه دارم از مردم است.

انتهای پیام 

دیگر خبرها

  • هنرمندی که حاضر است برای دفاع از ایران و مردم جانش را فدا کند
  • خانه سهراب سپهری؛ شاعری از جنس طبیعت + فیلم
  • شهید مطهری از معماران بنای فکری انقلاب اسلامی بود
  • شهید مطهری از معماران انقلاب اسلامی بود
  • حرف‌های جنجالی بازیگر مشهور که صداوسیما اصلا قبول ندارد
  • کرگر: بازی جمال موسیالا را بیشتر از جود بلینگام دوست دارم
  • پیمان جبلی: دوست داشتیم خبرهای خوش المپیک را از زبان او بشنویم
  • دعای خیر عباس‌میرزا در حق ناصرالدین‌شاه یک‌ساله: پنجاه سال خوشی‌ها ببیند
  • شهید حسین اسکندرلو را بیشتر بشناسیم
  • مجتهدی حال فلسفی‌اش از قال فلسفی‌اش بیشتر بود